امام باقر علیه السلام
🔸 امام باقر علیه السلام: إنَّ لِلّهِ عز و جل جَنَّةً لا یَدخُلُها إلّا ثَلاثَةٌ: رَجُلٌ حَکَمَ عَلى نَفسِهِ بِالحَقِّ، ورَجُلٌ زارَ أخاهُ المُؤمِنَ فِی اللّهِ، ورَجُلٌ آثَرَ أخاهُ المُؤمِنَ فِی اللّهِ .
🔹 خداوند، بهشتى دارد که جز سه کس، وارد آن نمىشود: مردى که علیه خود به حق داورى کند؛ مردى که براى خدا به دیدن برادرش برود، و مردى که به خاطر خدا برادر مؤمنش را بر خویشتن، مقدّم بدارد.
📚 غرر الحکم : ١٣٥٨
نهج البلاغه
▫️فَاتَّقُوا اللهَ! عِبادَ اللهِ!
🟠«اى بندگان خدا! تقواى الهى پیشه کنید!
✍ تقوا ـ که همان حالت خداترسى باطنى و جهت گیرى معنوى و درونى در مخالفت با گناه و توجّه به طاعت پروردگار است ـ سرچشمه اصلى تمام نیکى ها و خوبى ها است و به همین دلیل، در همه جا، به عنوان مقدمه اى براى سایر توصیه هاى مهم اخلاقى و اجتماعى و دینى، بر آن تأکید مى شود.
استاد علامه طباطبایی
🟢 معنای کَرَم
🔹 استاد گرامی مرحوم علامه طباطبایی (رضوان الله تعالی علیه) کراراً در جلسه درس میفرمود: «کرامت»، معادل دقیق فارسی ندارد و برای بیان آن از چند لفظ باید استفاده کرد. آنگاه میفرمودند: اگر انسان به مقامی برسد که در برابر خدا عبودیت محض پیدا کند و حاضر نباشد در مقابل غیر خدا سر بر زمین بساید میتوان گفت: به مقام کرامت رسیده است. کلام ایشان را این گونه میتوان تبیین کرد: انسان هر چه به عبودیّت محض نزدیکتر شود، به همان مقدار از هوان و حقارت رهایی پیدا میکند و به کرامت میرسد. اگر به حد نهایی عبودیت خدا رسید، کاملاً از هوان و حقارت میرهد و این، همان کرامت مطلق است و اگر بهرهای از عبودیت خدا نداشته باشد، حقیر مطلق است و حظّی از کرامت نمیبرد. تذکّر: منظور از کرامت مطلق همان اطلاق به لحاظ درجه وجودی انسان است وگرنه کرامت مطلقِ حقیقی، مخصوص خدای سبحان است. قرآن کریم کرامت را صفت برای امور متعددی قرارداده است: «رسول کریم». «لقرءانٌ کریمٌ»، «زروعٍ و مقامٍ کریمٍ»، «زوجٍ کریمٍ»، «رزقٌ کریمٌ»، «أجرٍ کریمٍ»، «کتابٌ کریمٌ»، «مَلَکٌ کریمٌ»، «قولاً کریماً»، «مُدْخَلاً کریماً» و… . خلاصه هیچ موجودی به اندازه خدای سبحان از هوان و حقارت مبرا نیست. از این جهت نه تنها متصف به «کریم» میشود: «فإنّ ربی غنیٌّ کریم»، «ما غرّک بربّک الکریم» بلکه به «اکرم» نیز متّصف میگردد: «إقرأ و ربّک الأکرم».
📚 ادب فنای مقربان، جلد 1، ص 203
مباحث موضوعی قرآن
💠 پندارهای باطل
✅ قرآن کریم، معارف خود را با برهان و استدلال بیان میکند و ما را به تفکّر و تعقّل در نظام هستی دعوت مینماید و از پندارهای باطل برحذر میدارد. به نمونههایی از پندارها و تصوّرات باطل که در قرآن آمده، اشاره میکنم. با مراجعه به قرآن میتوانید موارد دیگری در این خصوص بیابید. البته به جز واژه «حسب»، واژههای دیگری در قرآن وجود دارد که با این موضوع بیارتباط نیست؛ مانند: «ظن»، «زعم» و … برخی گفتهاند در «ظن» هر دو طرف قضیه مورد توجه قرار میگیرد ولی در «حسب» فقط یک طرف مورد توجه است و از طرف دیگر غفلت میشود. «ظن» را احتمال قوی، چنانکه «وهم» را احتمال ضعیف و «شک» را تساوی طرفین دانستند. همچنین «زعم» را قول باطل و دروغ معنا کردهاند. البته در واژهشناسی قرآن، کاربرد هر یک جای بررسی دارد که لازم است نسبت به آن التفات داشت.
🔹 بیهوده بودن آفرینش انسان؛ افحسبتم انّما خلقناکم عبثا (مؤمنون/115)
🔸 ندیدن خداوند؛ ایحسب ان لم یره احد (بلد/7)
🔹 عدم قدرت الاهی؛ ایحسب الذین یعملون السیئات ان یسبقونا (عنکبوت/4)
🔸 امتحان نشدن در دنیا؛ احسب الناس ان یترکوا ان یقولوا آمنّا و هم لا یفتنون (عنکبوت/2)
🔹 جاوید ماندن در دنیا؛ یحسب انّ ماله اخلده (همزه/3)
🔸 افشا نشدن؛ ام حسب الذین فی قلوبهم مرض ان لن یخرج الله اضغانهم (محمد«ص»/29)
🔹 یکسان بودن نیکوکاران با گناهکاران؛ ام حسب الذین اجترحوا السیئات ان نجعلهم کالذین آمنوا و عملوا الصالحات (جاثیه/21)
🔸 وحدت منافقین؛ تحسبهم جمیعا و قلوبهم شتّیٰ (حشر/14)
🔹 خوب دانستن اعمال خویشتن؛ هل ننبئکم بالاخسرین اعمالا الذین ضل سعیهم فی الحیوة الدنیا و هم یحسبون انّهم یحسنون صنعا (کهف/104)
🔸 خیر بودن مهلت خداوند؛ و لا یحسبن الذین کفروا انما نملی لهم خیر لانفسهم (آلعمران/78)
🔹 پیروی از شیطان و هدایت یافتن؛ انهم اتخذوا الشیطان اولیاء من دون الله و یحسبون انهم مهتدون (اعراف/30)
🔸 زنده نبودن شهیدان؛ و لا تحسبن الذین قتلوا فی سبیل الله امواتا (آلعمران/169)
🔹 بعید پنداشتن حیات مجدّد؛ ایحسب الانسان الن نجمع عظامه (قیامة/3)
آیت الله بهجت رحمة الله علیه
✅ آیت الله بهجت رحمة الله علیه میفرمایند
✅ من در مورد ختومات از استادم (مرحوم آیت الله قاضی) چیزی نمی پرسیدم. اما گاهی خود ایشان میفرمودند. از جمله سه عمل را:
1•اول حرز امام جواد علیهالسلام که باید به بازو بسته شود و خاصیت آن، (خصوصا برای باطلکردن سحر و طلسم) فقط در صورت بستهشدن به بازو است.
2•دوم ختم سوره مبارکه واقعه که در ماه قمریی که اولین روز آن، دوشنبه باشد است.
3•سوم هم، نماز روز پنجشنبه که چهار رکعت است و رکعت اول، یک حمد و 11 بار سوره توحید، رکعت دوم یک حمد و 21 بار توحید و سلام میدهد و دو رکعت دیگر و رکعت سوم حمد و 31 توحید رکعت چهارم حمد و 41 بار توحید و سپس سلام میدهد و 51 بار توحید 51 صلوات و به سجده میرود و 100 بار «یا الله» میگوید.