توکل در قرآن
✅ توکّل به آن معناست که انسان در همهی امور زندگی، به خداوند تکیه کرده و او را وکیل خویش قرار دهد و به همین دلیل، از والاترین مقامات اولیای الهی است. توکل در حقیقت، نتیجهی عملی اعتقاد به توحید افعالی است که تنها مؤثر در عالم، خداوند است و این با تلاش انسان و بهره جستن از اسباب عادی و علل طبیعی منافات ندارد. در ادامه، برخی از آیات که به این موضوع اشاره میکند را ملاحظه بفرمایید:
🔹تنها بر خدا باید توکل کرد: فاذا عزمت فتوکل علی الله (آلعمران/۱۵۹)
🔸مؤمنان باید بر خدا توکل کنند: و علی الله فلیتوکل المؤمنون (ابراهیم/۱۱)
🔹شیطان تسلطی بر متوکلان ندارد: انه لیس له سلطان علی الذین امنوا و علی ربهم یتوکلون (نحل/۹۹)
🔸اهل توکل محبوب خداوندند: ان الله یحب المتوکلین (آلعمران/۱۵۹)
✅ چرا باید بر خداوند توکل کنیم؟ چون …
🔹او بهترین وکیل و تکیهگاه است: و قالوا حسبنا الله و نعم الوکیل (آلعمران/۱۷۳)
🔸او تکیهگاه همه موجودات است: و الله علی کل شیء وکیل (هود/۱۲)
🔹او کفایت از دیگران میکند: و من یتوکل علی الله فهو حسبه (طلاق/۳)
🔸او برای همیشه زنده است، او به همه چیز آگاه است، او قدرت و حاکمیت بر همه چیز دارد: موارد فوق در آیات ۵۸ و ۵۹ سوره فرقان اشاره شده است.
🔹او شکست ناپذیر است: و توکل علی العزیز الرحیم (شعراء/۲۱۷)
🔸او هدایتگر انسانهاست: و ما لنا الا نتوکل علی الله و قد هدانا سبلنا (ابراهیم/۱۲)
🔹او بر همه رحمت دارد: قل هو الرحمن امنّا به و علیه توکلنا (ملک/۲۹)
🔸هفت برنامه متوکّلان: اجتناب از گناهان بزرگ و اعمال زشت، عفو و بخشش هنگام خشم و غضب، اجابت دعوت الهی، برپا داشتن نماز، مشورت در کارها، انفاق کردن، تسلیم ظلم نشدن: این موارد در آیات ۳۶ تا ۳۹ سوره شوری بیان شده است.
خدای گنهکاران
🔸روزی حضرت موسی علیه السلام در کوه طور، هنگام مناجات عرض کرد: ای پروردگار جهانیان!
🔹جواب آمد: لبیک!
🔸سپس عرض کرد: ای خدای اطاعت کنندگان!
🔹جواب آمد: لبیک!
🔸سپس عرض کرد: ای پروردگار گناهکاران!
🔹موسی علیه السلام شنید: لبیک، لبیک، لبیک!
🔸حضرت موسی(ع) عرض کرد: خدایا! حکمتش چیست که تو را به بهترین اسامی صدا زدم، یکبار جواب دادی؛ اما تا گفتم: ای خدای گنهکاران، سه مرتبه جواب دادی؟!
🔹خداوند فرمود: ای موسی!
▫️عارفان، به معرفت خود و
▫️نیکوکاران به کار نیک خود و
▫️مطیعان به اطاعت خود اعتماد دارند؛
✅ اما گنهکاران جز فضل من پناهی ندارند. اگر من هم آنها را از درگاه خود ناامید کنم، به درگاه چه کسی پناهنده شوند؟!
📚 قصص التوابین، ص ۱۹۸