امام علی علیهالسلام
امیرالمومنین صلواتاللهعلیه فرمودند:
ايّاكَ وَ طولَ الاَْمَلِ فَكَمُ مِنْ مَغْرورٍ اِفْتَتَنَ بِطولِ اَمَلِهِ فَاَفْسَدَ عَمَلَهُ وَقَطَعَ اَجَلَهُ فَلا اَمَلَهُ اَدْرَكَ وَ لا مافاتَهُ اسْتَدْرَكَ ؛
از آرزوى دور و دراز بپرهيز، چه بسا فريب خورده اى كه به آرزوى دراز خويش، فريب خورد و كارش را تباه و مرگش را قطعى كرد و در نتيجه، نه به آرزويش رسيد و نه آنچه راكه از دست داده بود، جبران كرد.
🔖عیونالحکموالمواعظ، ص۹۹
امام باقر علیه السلام
💠🔹امام باقر علیه السلام فرمودند:
《اتَّقُوا اللَّهَ وَ اسْتَعِينُوا عَلَى مَا أَنْتُمْ عَلَيْهِ بِالْوَرَعِ وَ الِاجْتِهَاد فِي طَاعَةِ اللَّه فَإِنَّ أَشَدَّ مَا يَكُونُ أَحَدُكُمْ اغْتِبَاطاً مَا هُوَ عَلَيْهِ لَوْ قَدْ صَارَ فِي حَدِّ الْآخِرَةِ وَ انْقَطَعَتِ الدُّنْيَا عَنْهُ فَإِذَا كَانَ فِي ذَلِكَ الْحَدِّ عَرَفَ أَنَّهُ قَدِ اسْتَقْبَلَ النَّعِيمَ وَ الْكَرَامَةَ مِنَ اللَّهِ وَ الْبُشْرَى بِالْجَنَّةِ وَ أَمِنَ مِمَّنْ كَانَ يَخَافُ وَ أَيْقَنَ أَنَّ الَّذِي كَانَ عَلَيْهِ هُوَ الْحَقُّ وَ أَنَّ مَنْ خَالَفَ دِينَهُ عَلَى بَاطِلٍ هَالِكٌ》
تقواى خدا پيشه كنيد و در راهى كه برگزيده ايد از پارسايى و تلاش در اطاعت فرامين الهى كمك بجوئید كه اگر چنين كرديد بيشترين غبطه به حال يكى از شما آنگاه خواهد بود كه به سر حدّ آخرت برسد و ارتباط وى از دنيا قطع شده باشد، پس آنگاه كه به چنين منزلگاهى رسيد، مى فهمد مى بيند كه نعمت و كرامت از طرف خداوند به وى رو نموده و بشارت بهشت به وى داده مى شود و ايمن مى شود از آنچه مى ترسيد و يقين مى كند كه راهش بر حق بوده و هر كس بر خلاف راه او بوده بر باطلى هلاك كننده بوده است
↲محاسن، صفحه ۱۷۷
تصویرگری در قرآن
🔴 تصویرگری در قرآن
✅ یکی از جلوههای زیبا و باشکوه قرآن، آن است که از تمامی روشها و ابزارها برای حیاتبخشیدن به مفاهیم و حقایق بهره میجوید و به الفاظ روح و طراوت میبخشد. قرآن با این اسلوب بدیع، معارف بلند و ژرف خود را در سطح فهم بشر تنزّل داده و با ترسیم دقیق حقایق در تصاویر و صحنههایی زنده، معقول را محسوس، مخفی را آشکار، غایب را حاضر، دور را نزدیک و مبهم را روشن ساخته است. به این چند مثال قرآنی توجه نمایید:
🔹«تقوی» را میبینیم که به صورت زاد و توشهای نیکو برای سفر آخرت انسان، مجسّم گردیده است. (بقره/۱۹۷)
🔸«ایمان به خدا» را همچون ریسمانی محکم مییابیم که هیچگاه گسستنی برای آن نیست. (ابراهیم/۲۶-۲۴)
🔹«دین خدا» را به صورت نیکوترین رنگهای جهان هستی مشاهده میکنیم. (بقره/۱۳۸)
🔸«نماز» را به صورت انسانی زنده میبینیم که همگان را به خوبیها فرا میخواند و از بدیها نهی میکند. (هود/۸۷)
🔹«قرآن» را به صورت سخنی سنگین و وزین (قول ثقیل) میبینیم. (مزمل/۵)
🔸«آیات محکم» قرآن را همچون مادری میبینیم که آیات متشابه به آن پناه میبرند. (آلعمران/۷)
🔹«اعمال خود» را به صورت کالایی مییابیم که پیش از خود ارسال نمودهایم و در نزد خداست و همان را از خدا تحویل میگیریم. (بقره/۱۱۰)
🔸«سستی در انجام وظایف دینی» به صورت لغزیدن پا، به نمایش گذاشته شده است. (نحل/۹۴)
🔹«حق» را چنان مییابیم که به شدت بر سر باطل کوبیده میشود و آن را میشکافد و به هلاکت میرساند. (انبیا/۱۸)
🔸«گناه» را به صورت بار سنگینی میبینیم که گنهپیشگان آن را بر دوش میکشند. (انعام/۳۱)
تأملی در نهج البلاغه
🍂حکمت ١٧۵:
إِذَا هِبْتَ أَمْراً فَقَعْ فِيهِ، فَإِنَّ شِدَّةَ تَوَقِّيهِ أَعْظَمُ مِمَّا تَخَافُ مِنْه
⚡️ترجمه :
هنگامى كه از چيزى مى ترسى خود را در آن بيفكن، چرا كه سختى پرهيز از آن، از آنچه مى ترسى بيشتر است.
🔴 بارها اين مطلب تجربه شده است كه انسان هنگامى كه از چيزى مى ترسد پيوسته در اضطراب و پريشانى و ناراحتى است;
اما هنگامى كه انسان خود را در آن مى افكند، مى بيند بسيار راحت تر از آن بود كه فكر مى كرد.
دليل اين مشكل روانى روشن است، زيرا:
🍃اولاً تا انسان وارد چيزى نشده پيوسته در پريشانى و وحشت به سر مى برد و اى بسا روزها و هفته ها اين درد و رنج ادامه يابد; اما هنگامى كه خود را در آن افكند ممكن است در چند دقيقه پايان يابد.
🍃ثانياً تا انسان به سراغ مطلبى كه از آن مى ترسد نرود، احتمالات گوناگون مى دهد كه بسيارى از آن احتمالات بيش از واقعيتى است كه در آن امر مخوف وجود دارد. به همين دليل درد و رنج انسان افزايش مى يابد.
داستانک
❄️ شوخی
پیرمرد روحانی با دختربچه مریض که در آغوشش بود وارد مطب دکتر ضیاالاطبا شد و آخر صف روی صندلی نشست.
دکتر که روحانی را شناخت گفت:
- سلام حاج آقای آخوند! بیایید اول صف مریض شما رو ببینم معطل نشین!
- نه! نوبت من اینجاس! بیمارای دیگه از من جلوترن!
دکتر مشغول معاینه شد و به خانم روستایی که نوبتش شده بود گفت:
- نسخه قبلیت رو بده.
- خوردم!
- دکتر با تعجب پرسید: خود نسخه رو خوردی؟
- بله! جوشوندم و خوردم!
دکتر با صدای بلند خندید و با تمسخر گفت:
- حیف نونی که شوهرت میده تو میخوری!
خانوم های حاضر در مطب پوزخند زدند و مشغول حرفهای در گوشی شدند.
دکتر پس از معاینه، با تاکید این که داروهای داخل نسخه را، از داروخانه بگیرد و بخورد، نسخه جدیدی نوشت…
خانم روستایی با سر پایین و شرمندگی از مطب خارج شد.
نوبت پیرمرد روحانی رسید، دکتر دختربچه را معاینه کرد و نسخه را به او داد و گفت:
- جای نگرانی نیست! امید به خدا زود خوب میشه!
- ممنونم، عاقبت به خیر بشی آقای دکتر! صحبتی با شما دارم!
- بفرمایید!
- حرفی که به زن بیمار زدید، درست نبود! زن ها به او خندیدن شرمنده شد! کار خوبی نبود!
حاج آخوند ملاعباس تربتی، خداحافظی کرد و از مطب خارج شد و دکتر به فکر فرو رفت، سری تکان داد و زیر لب گفت:
- چه شوخی های می کردم و نمی دونستم رو طرف مقابل تاثیر بد می زاره… خدا خیرت بده حاج آقا، خدا…
📚 حسینعلی راشد، فضیلتهای فراموش شده، ص۱۲۶.
✍️ عشق آبادی