حکومت قوی و حکومت ضعیف
🔹 در حکومتهای ضعیف، قانون ضعیف است و فرد قوی؛ حکومت، حکومت افراد است، حکومت، حکومت منافع خاص افراد است، حکومت حکومت رشوه و توصیه و اعمال نفوذ است، و حکومت قانون که حکومت مصلحت عمومی است ضعیف و بیاثر است.
🔸 قهراً این کشور قوتی و نیرویی ندارد؛ هر اندازه استعدادها، معدنها، ذخیرهها سرمایهها داشته باشد عاقبت ضعیف و حقیر و بیچاره است: ضَرَبَ اللَّهُ مَثَلاً رَجُلاً فِیهِ شُرَکَاءُ مُتَشَاکِسُونَ وَ رَجُلاً سَلَماً لِرَجُلٍ هَلْ یَسْتَوِیَانِ مَثَلاً(زمر/29)
[خدا مثلی میزند مردی را که چند تن در او شریکاند و بر سر او اختلاف دارند و مردی که تنها از آنِ یکی باشد. آیا این دو با هم برابرند؟]
🔹 همچنین است حکومت قوی در وجود انسان که آن وقت محقق میشود که حکومت عقل باشد و ملوکالطوائفی شهوت و غضب و وهم از بین برود.
حکومت قوی آن است که از لحاظ داخلی امنیت داشته باشد و از لحاظ خارجی مستقل باشد، تحت تأثیر قدرت دیگری نباشد. انسان هم از لحاظ شخصیت معنوی و روحیه وقتی قوی است که هم از لحاظ داخلی قوی باشد و هم از لحاظ خارجی؛ یعنی تحت تأثیر افراد دیگر نباشد ضعیف و بلااراده و مقلد و تابع و محکوم نباشد.
📗 استاد مطهری، نکتههای منبر (در دست انتشار توسط انتشارات صدرا)، ص189-188